نقد عقاید اشو

نقد عقاید اشو

در این وبلاگ قصد داریم به نقد افکار و تعالیم یکی از بزرگترین عرفان های نوظهور یعنی عرفان اشو بپردازیم.
نقد عقاید اشو

نقد عقاید اشو

در این وبلاگ قصد داریم به نقد افکار و تعالیم یکی از بزرگترین عرفان های نوظهور یعنی عرفان اشو بپردازیم.

تناقضات اشو!


یکی ازمبانی اعتقادی  اشو  تناسخ است. وی بار ها و بار ها در کتب مختلف خود به تناسخ اشاره کرده است و آن را به عنوان حقیقتی از حقایق عالم به شاگردان خود معرفی کرده است.

تناسخ یکی از اعتقادات جاهلی هندوان است که البته در ادیان و مکاتب و مذاهب دیگر نیز دیده میشود. طبق این فرضیه روح انسان پس از مرگ، از بدن جدا شده و در قالب جسمی دیگر دوباره به این جهان باز می گردد.  طبق اعتقادات هندوان این چرخه به همین منوال ادامه خواهد داشت تا زمانی که شخص به عرفان و خودشناسی برسد که در آن زمان روح او به دنیا باز نمی گردد و با جهان هستی یکی می شود. تناسخ اعتقادی است متضاد عقاید ادیان الهی که به عالم برزخ، بهشت و جهنم و قیاپت اعتقاد دارند.

اشو در کتاب  راز بزرگ  می گوید :" در مرگ، شخص فقط بدنش را ترک می کند و بلافاصله بدن دیگری را می گیرد. " 

و یا در کتاب اینک برکه ی کهن با جزئیات فرضیه تناسخ را برای شاگردانش تشریح می کند و می‌گوید :" زندگی در نقطه ی مرگ زندگی پیشین آغاز می شود . آنگاه که می میرید ، در یک سوی فصلی از زندگی ، که مردم فکر می کنند تمام زندگیتان بود ، مسدود شده است . این ، فقط یک فصل بود در کتابی که فصول بیکران دارد . یک فصل بسته می شود ، اما کتاب مسدود نیست . تنها صفحه را برگردان ، فصلی دیگر آغاز می شود . یک فرد مشرف به موت شروع می کند به تجسم زندگی بعدی اش . این یک حقیقت شناخته شده است ، چون پیش از بسته شدن فصل روی می دهد. " ( ص ۲۴ )

اشو حتی به شاگردانش این وعده را می دهد که در صورت مراقبه می توانند زندگی های پیشین خود را به خاطر آورند و ادعا می کند که خود او نیز توانسته است زندگی های پیشین خود را ببیند!

" یک انسان الی الابد دوباره و دوباره متولد می شود مگر کسی که روشن ضمیر شود و بعد چرخه مرگ و زندگی از حرکت باز ایستد. من مراقبه کرده ام؛ من مراقبه کرده ام؛ من به نقطه ای رسیده ام که از آنجا می توانم زندگی های قبلی خود را ببینم و همین برهان بسنده است. این شناخت من است ، این تجربه ی من است. " ( و اینک برکه کهن )

و سپس در ادامه ادعا می کند که در زندگی پیشین یک عارف بوده است و با بودا همسفر شده است و...! 

_ " هفتصد سال پیش در زندگی پیشین من ، یک تمرین روحانی بیست و یک روزه برای پیش از مرگ وجود داشت و... " ( و اینک برکه کهن)

و اما در کتاب دیگر خود به نام داما پادا، ( که درواقع شرحی بر کتاب داما پادا بوداست ) ناگهان منکر تناسخ می شود و می گوید :" کل ایده تناسخ کج فهمی ای بیش نیست! " و مدعی می شود آنچه را که به اصطلاح روشن ضمیران از زندگی های پیشین خود می بینند خاطرات مردگان است که به ذهن آنها حلول می کند!

وی در این کتاب می گوید :" در حقیقت سعادتمند هیچ سرنخ و ردپایی از خود به جای نمی گذارد. مرد بیدار همانطور می میرد که پرنده به آسمان پرواز می کند، بی هیچ رد و نشانی از خود. آسمان تهی باقی می ماند. "

در اینجاست که این سوال پیش می آید که اگر اشو از اول میدانسته که تناسخی وجود ندارد پس چرا به شاگردانش دروغ گفته است که تناسخ وجود دارد؟

اگر آنچه را که مراقبه گر و روشن ضمیر از زندگی های پیشین خود می بیند خاطرات او نیستند و ارتعاش خاطرات پیشینیان است، پس چرا او در کتاب اینک برکه ی کهن، از زندگی پیشین خود به عنوان یک عارف سخن می گوید و ادعا می کند که عارف بزرگی بوده است و با بودا همسفر شده است و...؟ آیا این کار اشو دروغگویی محسوب نمی شود؟

نظرات 1 + ارسال نظر

هرچیزی گفت جزحقیقت نبودهرچه توسط ذهن بشر در چندهزارسال ساخته شده رو بدرستی تشخیص داد و همه رو تکذیب کرد و بعد چجور میشه بخدا رسید رو توضیح داد خیلی هم ساده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد