« اما روحانی نما ها ادیان رنگا رنگ از آن جهت به خدا علاقه مندند که نانشان در آن است و می خواهند کسب و کارشان را توسعه دهند. » ( اشو-آینده ی طلایی)
ببینید چه کسی دارد چنین حرفی می زند! گورویی که بیش از نور رویزلویس ، جواهراتی به ارزش یک میلیون دلار ، ساعت های طلا ، عینک های مارک دار و... و... داشت!
اما چگونه پیرمردی که در تمام عمرش کاری جز سخنرانی نداشت ، چنین ثروت هنگفتی را به دست آورده؟ ثروتی چنان عظیم که تنها برای ساختن شهر کوچک خود در ایالت اورگان آمریکا ، مبلغی نزدیک به سی میلیون دلار پول خرج کرد!
ساز و کار پول در آوردن اشو اینگونه بود: شخص بیچاره و بدبختی که زندگی اش از فشار خلاء های معنوی به مرز جنون کشیده شده ، با شنیدن سخنرانی ها و کاست های اشو درباره ی معنویات و عرفان جذب او می شود و به کمون او می رود ، بلکه به وسیله ی این مرشد افسانه ای بتواند دوایی برای درد های خود بیابد. مدتی در گروه اشو می ماند ، به سخنرانی هایش گوش می دهد ، با او دیدار می کند و این چنین بیشتر و بیشتر فریفته و شیفته ی جملات و کلمات زیبای اشو می شود و تصمیم می گیرد عضو گروه سانیاسین ها و پیروان اشو شود.
حال وقتی کار به اینجا می کشد ، برای ثبت نام رسمی ، وانگهی در می باد که باید سر کیسه را شل کند! باید پول خرج کند ، چرا؟ چون شهر پیروان اشو که سانیاسین های آن به گرد اشو در آمده اند یک کمون است ، یعنی همه ی مردم ثروتشان را یکی کرده و به صورت اشتراکی از ثروت خود بهره مند می شوند هیچ مالکیت شخصی ای وجود ندارد. این یکی از اساسی ترین عقاید اشو در جامعه ی مد نظر اوست ، پس اگر می خواهی به گروه اشو ملحق شوی باید با جامعه ی کمونی او نیز کنار بیایی و باید مانند بقیه ی سانیاسین ها تمام ثروت خود را به کمون اهدا کنی.
اما این پولها کجا می رفت و خرج چه می شد ، معلوم نبود! می گفتند این پولها برای کمون است ، اما نود ماشین گرانقیمت رویلزرویس هم در کمون وجود داشت که تنها اشو حق سوار شدن بر آنها را داشت و یا جواهراتی یک میلیون دلاری ای بود که فقط در اختیار اشو بودند و... همه چیز برای همه بود ولی وقتی این موضوع به اشو کشیده می شد ، همه چیز تغییر می کرد. اشو به شکلی آشکارا و مستقیم از ثروت کمون برای خود خرج می کرد و بر دارایی های شخصی اش ( که پول آنها در اصل پول بخت برگشته هایی بود که برای رهایی نزد او آمده بودند ) می افزود و کسی هم حق اعتراضی نداشت.
این چنین بود که دین « راجنیشیم » اشو به دستگاه پول سازی تبدیل شده بود که با سو استفاده ی از خلاء های معنوی جامعه ثروت هنگفتی را برای این گورو به ارمغان می آورد.
و حالا چنین شخصی دارد از کشیشان و روحانیونی انتقاد می کند که از دین در جهت منافع شخصی شان سو استفاده می کنند! ( که البته تمام روحانیون اینطور نیستند و تنها بخشی از آنها دست به چنین عمل شنیع و زشتی می زنند ) این درست به این می ماند که گرگی روباهی را به دلیل مرغ دزدی اش سرزنش و ندامت کند.
به راستی که گاه حکایت های تاریخ واقعا خنده دار می شود...
آدرس اینستاگرام ما: @osho-naghd
یکی از مهم ترین دلایل رشد و گسترش عرفان ها نوظهور تبلیغات های پر زرق و برق آنان است. در نتیجه در این میان وزارت ارشاد برای جلوگیری از این تبلیغات نقش بسزا و مهمی دارد.
اما تا به حال وزارت ارشاد هیچ گونه برنامه ی درست و قدرتمندی را برای جلوگیری از چاپ و نشر و تبلیغ این عرفانها در پیش نگرفته است. شاید عجیب باشد اگر بگوییم ، از عرفان سکسی و ضد دینی اشو 108 عنوان کتاب به فارسی ترجمه شده که 64 عنوان آن با مجوز خود وزارت ارشاد بوده است!
البته کار شکنی ها و بی مسئولیتی های مسئولین در این حوزه ها اتفاق تازه ای نیست. به طوری که در مصاحبه ی اختصاصی جمن نیوز وقتی از استاد مظاهری سیف می پرسند که مهم ترین موانع بر سر راه شما نیست اینطور جواب می دهند :« ناآگاهی مسئولان. این مشکل باعث شده است که امکانات لازم برای مقابله با عرفانهای نوظهور فراهم نمیشود. بلکه مانع تراشی هم میشود. از خیلیها میشنویم که میگویند شما این فعالیتهای فرهنگی را انجام ندهید مردم بیشتر متوجه میشوند که اینها هم هست و اشاعه انحراف میشود.بعد میبینیم همین افراد ناآگاه امکانات عمومی و بودجههای دولتی را در اختیار ترویج عرفانهای کاذب قرار دادهاند چون آنها تحت عنوان دیگری جلو آمدهاند و خودشان را معرفی کردهاند. و بعد از همه اینها مردم آسیبدیده به حوزه و روحانیت اعتراض میکنند که چرا شما مردم را از این آسیبها آگاه نکردهاید.
شما باور میکنید که در همین صدا و سیما برای نقد عرفانهای نوظهور برنامه ساخته شد و جلوی پخش آن را گرفتند. در همین رادیو معارف برنامه تولید شد و چند بار در پخش جلوی آن گرفته شد و سرانجام حذف شد. ولی ما فیلمهای زیادی در مرکز اسناد مؤسسه بهداشت معنوی داریم که در همین رسانه ملی بارها و بارها مروجان معنویتهای نوظهور برنامه داشته و مستقیم افکارشان را تبلیغ کردهاند. »
درواقع همین فضای ناآگاهی ها و بی مسئولیتی هاست که سبب می شود این عرفان ها بتوانند در جامعه ی ما مانند موریانه هایی تکثیر یابند و کسی هم نباشد که جلویشان را بگیرد. و این وضعیتی نگران کننده است و اگر همینطور ادامه یابد چندی نخواهد گذشت که به یک بحران تبدیل خواهد شد.
اوشو به قول خود مدیتیشن پویا را برای انسان مدرن بنیان گذاشت. عمده کار او در زمینه حوزهای بود که دیدگاههای بازتری را نسبت به سکس و میل جنسی ترویج میکرد. در دورهای از زندگی خود به آمریکا رفت و در آنجا طرفدارانش زمینهایی را خریداری کردند تا آرمانشهر اوشویی بنا شود. این به اصطلاح مدینه فاضله البته ساخته شد اما فضاحتها و جنایتهایی که آنجا اوشو و طرفدارانش بوجود آوردند باعث شد تا دولتهای محلی با آنها به تعارض رسیده و اوشو از آمریکا اخراج شود.
اوشو مدعی است انسان تنها موجودی است که هیچ فرمانروایی برای او فرمان صادر نکرده است؛ بنا بر همین اعتقاد پیوسته به شریعت حمله میکند و از آن گریزان است. در نظر اوشو، انسان باید از هر چیزی که آزادیش را محدود میکند فاصله بگیرد، حتی اگر آن چیز خدا و دستورات او باشد؛ چنان که با صراحت ابراز میدارد؛ همه چیز را باید فدای آزادی کرد حتی زندگی را... حتی میتوان خدا را فدای آزادی کرد، اما نمیتوان آزادی را فدای خدا کرد!
به نظر میرسد که کتاب مقدس اوشو «کاماسوترا» است. کاماسوترا کتابچهای راهنما برای مردان، فاحشگان و زنان مرتبط با طبقات بالا بوده و با ترسیم تصویری واضح از زندگی در هند، مفاهیم آن طبقات مرفه هندو را ترویج میکند. این کتاب متعلق به دوران کهن مصور است و حاوی تصاویری به مانند الفیه و شلفیه (صور قبیحه). چند معبد در هند نیز حاوی مجسمههایی با مفاهیم کاماسوتراست.
کتاب «اوشو؛ از واقعیت تا خلسه» اثری از دکتر هادی وکیلی و آزاده مدنی در نقد آرای اوشو نوشته شده است. نویسندگان در این کتاب اشاره کردهاند که «دینداری اوشو منطبق با اهداف سکولاریستی است. در دینی که اوشو معرفی میکند، احکام، دستورات، آیینها و کتابهای مقدس جایی ندارد. دین او دینی کاملاً فردی و خصوصی است که هیچ برنامهای برای ساعات مختلف زندگی انسان ندارد. اصرار اوشو برای منفی جلوه دادن نهادهای دینی نیز از این روست. اوشو از شادی به عنوان یگانه معیار انسانی نام میبرد. البته شادی و خندهای که او معرفی میکند، هیچ پشتوانه معرفتی ندارد و نشات گرفته از جهانبینی خاص اوشو است. او به همه چیز با دید سرگرمی مینگرد و عقیده دارد هیچ چیز را نباید جدی گرفت. این مساله تا جایی پیش میرود که مرگ هم از نظر او یک بازی و سرگرمی تلقی میشود!
مراقب جست و جوی هایتان در فضای مجازی باشید!
امروزه فضای مجازی بستر بسیار مناسبی را برای تبلیغ عرفان های نوظهور پدید آورده. بنابر آمار سازمان اطلاعات جمهوری اسلامی ، هم اکنون بیش از 4000 هزار سایت و وبلاگ در جهت تبلیغ عرفان های نوظهور فعالیت می کنند!
اغلب مفاهیم این عرفان ها در قالبی از جملات زیبا و انسانی درباره عشق ، مهربانی ، خدا ، جهان هستی و... پیچ و تاب می خورد ، به طوری که در ابتدا خواننده نمی تواند ذات باطل و جنبه ی ضد انسانی آنها را تشخیص دهد. پیام ها طوری طراحی می شوند که ظاهرا پذیرش عقاید گنجانده شده در آن متون ، آرامش بخش است. به طوری که کابران ناآگاهی که از عرفان های نوظهور و طریقه ی فعالیت ها و افکار آنها آشنایی پیشینی ندارند به آن متن ها به چشم عقاید آزادی بخش نگاه کرده و بعد از بازه ی زمانی نسبتا طولانی به سرعت جزو سرسپردگان متعصب عقاید فرقه می شوند. این عمل چنان زیرکانه و تدریجی اتفاق می افتد که گاها حتی خود شخص نیز متوجه ی تغییر شگرفی که در عقاید او به وجود آمده نمی شود!
غافل از آنکه در بطن همین کلمات و جملات زیبا و به ظاهر آرامش بخش ، افکار خودمحورانه ، ضد دینی و نفس پسندانه موج می زند که عمل کردن به آنها در بلند مدت تاثیرات مخرب روحی و روانی خود را نشان خواهد داد.