نقد عقاید اشو

نقد عقاید اشو

در این وبلاگ قصد داریم به نقد افکار و تعالیم یکی از بزرگترین عرفان های نوظهور یعنی عرفان اشو بپردازیم.
نقد عقاید اشو

نقد عقاید اشو

در این وبلاگ قصد داریم به نقد افکار و تعالیم یکی از بزرگترین عرفان های نوظهور یعنی عرفان اشو بپردازیم.

یکی از آسیب دیدگان عرفان اشو.

توهمی شده بودم. شبها موجوداتی رو می دیدم که می خواستن من رو ببرن!!!

گفت و گو در اینستاگرام ، با یکی از آسیب دیدگان عرفان اشو... 


آپلود عکس و فایل آسیب

 

آپلود عکس و فایل آسیب 2


دروغ های راجنیش

ادامه مقاله ی « باگوان راجنیش و حقیقت گمشده » 

نوشته ی « کریستوفر کالدر » ( از شاگردان اسبق اشو ) 

قسمت سوم 


Image result for ‫جوانی اشو‬‎

                                                     اشو در کنار خانواده اش 


آشاریا راجنیش در یادزهم سپتامبر 1931 در یک خانواده ی جین در روستای کوچودا در مرکز هند متولد شد. اصطلاح « آچاریا » به معنای معلم دینی است و « راجنیش » به معنای ماه است. نام واقعی و قانونی راجنیش « چاندرا موهاین جین » بود. « راجنیش » تنها یک نام مستعار غیر رسمی است که در کودکی به او داده شده بود. اواخر یک شب در سال 1971 ، مردی که من او را آچاریا راجنیش ناگهان نام خود را به باگوان راجنیش تغییر داد. مریم روشنفکر مشهور ، رامانا ماهارشی ، توسط شاگردانش « بهگان » به عنوان اصطلاح خود جوش نامیده می شد. راجنیش به سادگی به جهانیان اعلام کرد که همه باید او را باگوان  نام گذاری کنند ، عنوانی که می تواند به معنای هر چیز « الهی » یا خدا باشد. شری یک اصطلاح افتخار آمیز برای استاد است ، بنابراین بدنام ترین نام او ، باگوان شری راجنیش ، می تواند به عنوان « خدا ی آقای ماه » ترجمه شود. وقتی پس از سخنرانی با احترام اشتباه او در کلمات انگلیسی اصلاح کردم ، عصبانی شد ، بنابراین احساس کردم در هیچ موقعیتی نمی توانم به او بگویم که فکر می کنم عنوان جدید او نامناسب و ناموزون است. این تغییر نام نقطه عطفی در سطح صداقت راجنیش بود یکی از اولین دروغ های بسیار بزرگ او.

اشو در یک برج عاج زندگی می کرد ، به ندرت اتاقش را ترک می کرد ، مگر اینکه سخنرانی کند. تجربه زندگی وی بسیاری از علاقه مندان را مسحور خود کرده بود. وقتی وی از آپارتمان کوچک بمبئی خود در سال 1974 به یک املاک بزرگ در پونه هند نقل مکان کرد ، منزوی شدن او کامل تر شد. همانطور با او رفتار می شد که با پادشان رفتار می شود... 

                            تصویر اشو و جمعی از پیروانش در پونه هند 

 

اشو در آموزش خود خطای بزرگی کرد که تعالیم او را از بین برد.

-       « آنچه شما به آنها می گویید درست است ، اما آنچه من به آنها می گویم ( دروغ های مفید ) برای آنها خوب است. » [ بخشی از سخنرانی اشو ] باگوان راجنیش 1975

او محاسبه کرد که سطح آگاهی اکثریت جمعیت زمین به قدری کم است که نمی توانند حقایق راستین را بفهمند و تحمل کنند. بنابراین او تصمیم گرفت این سیاست را پیشه ی خود کند که دروغ های به ظاهر مفید را گسترش دهد و آنها را به شاگردانش القا کند تا برای آنها الهام بخش باشد و در بعضی مواقع استرس دانش آموزان خود را در موقعیت های منحصر به فرد پله ای برای رشد شخصی خود قرار دهد. و این سقوط او بود...


Image result for ‫اشو دیو‬‎

 

ادامه دارد... 

باگوان راجنیش و حقیقت گمشده

نام مقاله : باگوان راجنیش و حقیقت گمشده  -  قسمت اول

نویسنده : کریستوفر کالدر ( از نجات یافتگان فرقه ی اشو که بعد ها منتقد عقاید او شد )

اشو سی و نه ساله بود که من برای اولین بار در دسامبر سال 1970 او را در آپارتمان بمبئی ملاقات کردم. با ریش بلند و چشمان تیره بزرگ ، او مانند نقاشی زیبا از لائوتسه ( فیلسوف بزرگ چینی ) به نظر می رسید.

Related image

قبل از ملاقات با راجنیش من نزد تعدادی از معلمان شرقی تعلیم دیده بودم. بدون اینکه از کیفیت آموزه های آنها راضی باشم. من یک راهنمای روشنفکر می خواستم تا بتواند شکاف میان غرب و شرق را برایم خنثی کند و راز های واقعی باطنی را بدون چمدان اضافی فرهنگ هندی ، تبتی یا ژپنی فاش کند. اشو پاسخی برای تلاش های من به این معانی عمیق بود. او هر چیز را که می خواستم درباره ی دنیا های درون بدانم برایم به تفصیل با عباراتی واضح توصیف می کرد. در بیست و یک سالگی من نسبت به زندگی و ماهیت انسان ساده لوح بودم و گمان می کردم هر چه او به من می گفت باید درست باشد. اشو از سطح بالایی از آگاهی صحبت می کرد و حضور پر قدرت وی مانند یک نور نرم از بدنش بیرون می آمد و همه زخم های پنهانی من را بهبود می بخشید. یک روز او در حالی که در یک اجتماع کوچک از دوستان ، دور هم نشسته بودیم ، مرا به یک سفر درونی برد که به نظر می رسید مرا از جسمم بیرون می کشد. او حضور گسترده ی خود را بدون کوچک ترین تلاشی در تمام جهات وجودم گسترد. 

Related image

روز هایی که در آپارتمان بمبئی وی گذراندم گویا روز هایی بود که در بهشت می گذراندم... او همه ی این قدرت ها را داشت و به صورت رایگان ارائه می داد. او از قدرت انتقال انرژی مستقیم برخوردار بود که در هند به عنوان « شاکتی پاکت » شناخته می شود. او از این قدرت به طور اصیل استفاده کرد تا آرامش دهنده و الهام بخش شاگردانش باشد. راجنیش ادعا کرد که دارای قدرت « چشم سوم » از راه دور و تماشای از راه دور است ، و سالهاست که معتقدم این ادعا صحیح است. با این حال در دهه ی 1980 راجنیش نتوانست وقایع غم انگیز را در کمون اورگان خود که مستقیما در کنار او اتفاق افتاده بود درک کند.

 

قسمت 2

 

یک سال قبل با معلم روشنگر دیگری آشنا شده بودم که در جهان با نام « جیدو کریشنامورتی » [ توجه: کریشنامورتی نیز یکی از مرشدان عرفان های کاذب است و هر چند نویسنده از وی حمایت می کند اما عقاید او نیز مخلوطی از حق و باطل است و درست نیست. ] شناخته شده است. 

Image result for ‫کریشنامورتی‬‎

                                                        عکس کریشنامورتی


او به سختی می توانست سخنرانی منسجمی را ارائه دهد ، من صمیمت او را دوست داشتم و سخنان او صادق بودند ، اما ماهیت ظریف او در انتقال دانش به دیگران خیلی کمک نمی کرد. گوش کردن به صحبت های کریشنامورتی مانند خوردن ساندویچ ساخته شده از نان و شن بود. فهمیدم بهترین راه برای لذت بردن از صحبت های او این است که به طور کامل سخنان وی را نادیده بگیرم و بی سر و صدا حضور او را جذب کنم. با استفاده از آن تکنیک ، من بعد از سخنرانی چنان گسترش می یافتم که ساعتها به سختی می توانستم صحبت کنم. کریشنامورتی کاملا روشنفکر و منحصر به فرد و دوست داشتنی است ، اما به عنوان گورویی با مهارت های ارتباطی کلامی بسیار ضعیف در تاریخ ثبت شد. با این وجود ، برخلاف اشو که بسیار فصیح بود ، کریشنامورتی هرگز مرتکب جرمی نشده و هرگز وانمود نکرده است که بیش از آنچه هست ، بوده و هرگز انسانها دیگر را خودخواهانه به کار نگرفت.

روشن شد که افراد روشنفکر نیز آن طور انسانهای بسط یافته و کاملی نیستند و آنان نیز با بسیاری از همان تقصیر ها و آسیب پذیری هایی که انسانهای معمولی باید آنها را تحمل کنند ، زندگی می کنند.


 

ادامه دارد... 


Related image